ღموج درياღ


 

 

پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب ديد که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چيز جمع و جور شده. يک پاکت هم به روي بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر». با بدترين پيش داوري هاي ذهني پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند :

 

 

در ادامه


:ادامه مطلب:
نوشته شده در پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:نامه پسر,اتفاق, تجارت,بدترین پیش داوری,رویارویی,احساسات,موتورسواری,تیزبینی,جنگل,کارنامه,علم,دعا,نوه ها,ساعت 7:14 توسط باران| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

 آپلود عکس - شبکه اجتماعی فیس نما - قالب وبلاگ